چند قدم که فاصله می گیرد, خیال هایتان شروع می شود. انگار قرار است یا در کنارش باشید یا در خیالش. برای رسیدن به او, چشم هایتان را می بندید و با شجاعتی که پیش از این نداشتید, قدم بر میدارید.
می گویید: «او عشق من است. کسی که همیشه آرزوی داشتنش را داشته ام و حالا که آمده, می خواهم تا پایان عمر با آمدنش دلم بلرزد و با رفتنش به خیال هایم پناه ببرم.» اما صبر کنید! دچار شدن به این احساس های رویایی که همیشه در کتاب ها می خواندید از عاشق شدن ما خبر می دهد؟ نمی خواهیم نا امیدتان کنیم. اما ضربان های قلب تان و بی پروایی مهارناپذیری که سراغ تان آمده, همیشه نشانه ابتلایتان به عشق نیست. پس چند نفس عمیق بکشید و ادامه این مطلب را بخوانید. شاید این دلایل در شما توهم دلبستگی را ایجاد کرده باشند.
1- می ترسید تنها بمانید؟
ترس از تنهایی یا هجوم تنهایی در یک دوره زندگی, می تواند شما را عاشق کند. اگر احساس می کنید همدل و هم زبانی ندارید و حتی در میان جمع هم تنها هستید, احتمالا یکی از همین روزها توهم عشق سراغ شما هم می آید. اگر هم به شهر یا کشور دیگری مهاجرت کرده باشید, ممکن است برای رها شدن از حس عذاب آور تنهایی, ناخودآگاه خود را برای عاشق شدن آماده کنید. انگار برای شمایی که از عزیزانتان دور شده اید, بودن همدمی که دوستش داشته باشید و پاسخ محبت کردن هایتان را از او دریافت کنید, از هر چیز واجب تر است. اما یادتان نرود که بهانه عاشق شدن را باید در کسی پیدا کنید که مقابل تان نشسته, نه در موقعیتی که در آن قرار گرفته اید.
2- پای هورمون ها در میان است؟
بعضی اعتقاد دارند عشق غریزی است و هورمون ها و محرک های درونی آن را به فرد دیکته می کنند. اگر این ادعا را صد درصد درست ندانیم, باز هم نمی توانیم تمام و کمال ردش کنیم. در دوران قاعدگی ممکن است احساسات شما زیر و رو شود و زودتر تحت تاثیر کسی قرار بگیرید و یا برعکس احساس کنید به فردی که پیش از این عاشقش بوده اید, حس مثبتی ندارید. حتی فصل ها هم می توانند روی احساسات تاثیر بگذارند. نگاهی به حال و هوای خودتان بیندازید. آیا با آمدن پاییز پای عشق هم به زندگی شما وارد می شود و یا بهار که می آید, مغزتان برای شناسایی یک احساس عاشقانه فعال تر عمل می کند؟
3- دلتان برایش می سوزد؟
احساس ترحم و دلسوزی اغلب لباس عشق را به تن می کند و شما را به اشتباه می اندازد. گاهی فکر می کنید فردی که دلبسته اش شده اید, بدون شما نای زندگی کردن ندارد و گاهش احساس می کنید باید با عاشق بودن به محبت های خالصانه اش پاسخ دهید. اما دست نگه دارید. شما نه پرستار هستید و نه فرشته نجات. نگذارید حس ناجی بودن و قدرتی که این رابطه به شما می دهد, از شما یک عاشق چشم و گوش بسته بسازد. از خود بپرسید اگر فرد مقابل تا این اندازه ضعیف و نیازمند شما نبود, باز هم برای ماندن در کنارش و دوست داشتنش انگیزه داشتید؟
4- زخم عشق قبلی را می پوشانید؟
اگر تازه از عشق شکست خورده اید و در دوره نقاهت به سر می برید, به احساس هایی که سراغ تان می آید کمی شک کنید. ممکن است برای آسان تر گذراندن این دوره, پای یک عشق تازه را به زندگی تان باز کنید و خیلی زود جذب کسی شوید که شبیه عشق قبلی شماست. اگر هم از نامزد سابق تان ضربه خورده باشید, احتمالا خیلی زود عاشق کسی می شوید که 180 درجه با او فرق می کند. پس به احساسی که به پشتوانه درد جدایی تان ایجاد شده و تشابه تا تفاوت عشق تازه با عشق قدیمی از آن حمایت می کنند, اعتماد نکنید و تا این دوره گذار را سپری نکرده اید, به دیگری دل نبندید.
5- می خواهید رقیب را از میدان به در کنید؟
حس خوش آمدن, می تواند یک رابطه عاشقانه را شروع کند, اما خوش آمدن ها همیشه به عشق تبدیل نمی شوند. گاهی باز شدن پای رقابت به میدان, به شما برای تقویت این احساس انگیزه می دهد. به میدان آمدن پای یک فرد دیگر و ترس از اینکه دیگری سراغ کسی برود که شما احساسی مثبت به او دارید, می تواند حس خفیف خوش آمدن را تقویت کند و از شما عشقی مهارناپذیر بسازد. درست است که شما مثل یک عاشق واقعی برای به دست آوردن همدم رویاهایتان می جنگید, اما چنین تلاشی بیشتر از آنکه ناشی از عشق باشد, به یک مبارزه برای اثبات قدرت و توانایی شباهت دارد.
6- می خواهید جبران کنید؟
سرخوردگی, شکست و احساس گناهی که از رابطه قبلی تان با خود آورده اید, ممکن است شما را عاشق کند. اگر اشتباهات شما در رابطه قبلی به نامزد سابق تان ضربه زده باشد, ممکن است برای جبران آنها و آرام کردن وجدانتان, از خود یک عاشق فداکار و همه چیز تمام بسازید. نگاهی به روزهایی که گذرانده اید بیندازید. آیا واقعا عاشق شده اید؟ آیا برای اثبات این احساس, می توانید 5 دلیل و انگیزه منطقی را فهرست کنید؟
7- جای خالی پدر و مادرتان را پر می کنید؟
شاید برآورده نشدن نیازهایتان در روزهای کودکی و حتی بعد از آن, شما را عاشق کرده باشد. اگر می خواهید واقعی بودن احساس تان را آزمون کنید, نگاهی به روزهایی بیندازید که در خانه پدری تان گذرانده اید. شاید این دو مثال بتواند چشم های شما را به واقعیت بازتر کند. «دختری که پدرش را از دست داده یا رابطه خوبی با پدرش ندارد, خیلی زود جذب مردهای مقتدری می شود که احتمالا از او بزرگ ترند, رفتاری حمایت گر دارند و یک دل که نه, صد دل عاشق چنین مردی می شود.» از طرف دیگر, «پسری که از نوازش ها و مراقبت های مادر بی بهره بوده, ممکن است به پرستارش دل ببندد و نه عاشق او, بلکه عاشق حمایت ها و مراقبت کردن هایش شود.» حالا شما عاشق چه کسی شده اید؟ فردی که پیش رویتان ایستاده یا کسی که همیشه آرزوی بودنش را داشته اید؟
8- با او ضعف هایتان را می پوشانید؟
گاهی ما در عشق به دنبال چیزی می گردیم که در خودمان نداریم و وقتی آن را در دیگری پیدا می کنیم, هیجان زده می گوییم؛ «این همان کسی است که تمام عمرم دنبالش می گشتم!». اگر ترس بیشتر از هر حسی به زندگی شما آسیب زده باشد, ممکن است خیلی زود عاشق مردی شجاع شوید و اگر عجول بودنتان فرصت های زندگی شما را از دست برده باشد, با دیدن مردی منطقی که قبل از هر کاری فکر همه چیز را می کند آمادگی عاشق شدن را پیدا خواهید کرد.
9- از خانه فرار می کنید؟
چالش های آزار دهنده ای که در خانه با آن درگیر هستید, ممکن است زودتر از آنچه که باید شما را عاشق کند. انگار قرار است این احساس شما را از تنش های خانه بیرون بکشد و فکری خوشایند را جایگزین اضطراب ها و کلافگی تان کند. فکری که می تواند خیلی زود به یک رابطه عمیق هم تبدیل شود و شما را از خانه ای که در آن عذاب می کشید بیرون بیاورد. اما صبر کنید! آینده ای که در انتظارتان است همیشه از گذشته تان شیرین تر نخواهد بود. پس با آرامش و هشیاری بیشتری این احساس و دلایلی را که برایش دارید وارسی کنید.
10- با هم درد می کشید؟
درد مشترک می تواند عشقی کاذب را ایجاد کند. آدم ها از اینکه کسی رنج هایشان را تجربه کرده باشد و دردی که دارند را بفهمد لذت می برند و با فکر کردن به آن آرام می شوند. همین درد مشترک است که باعث می شود در سالن انتظار بیمارستان, عاشق کسی شوید که از همان مشکل شما رنج می برد و این درد مشترک است که باعث می شود بعد از خیانت شریک قبلی زندگی تان, سراغ کسی بروید که قربانی خیانت و رابطه ای ظالمانه شده باشد.
11- تصادفی عاشق شده اید؟
قرار گرفتن در زمان و مکان مناسب می تواند بانی عشق شود. وقتی که خسته از سفر, چمدان سنگین تان را روی زمین می کشید, می توانید مرد خوش رویی که چمدان را برایتان حمل می کند و با لبخندش خستگی تان را کم می کند را به چشم همان کسی ببینید که قرار بوده روزی عاشقش شوید. مردی که درست در لحظه ای که نیاز دارید سر و کله اش به زندگی تان باز می شود و احساستان را دگرگون می کند.
12- می خواهید به چنگش بیاورید؟
ولع دست یافتن به چیزی که دور از دسترس است, سراغ بسیاری از ما می آید. رسیدن به شغلی که هر کسی دستش به آن نمی رسد, زندگی کردن در خانه ای که حتی در رویاهایمان هم نمی دیده ایم و حتی بودن با کسی که هیچ وقت در یک قدمی اش هم نیایستاده بودیم می تواند برای بسیاری از ما جذاب باشد. در دنیای عشق و عاشقی, ممکن است ذهن شما گرفتار کسی شودکه پیش از این تنها در جعبه تلویزیون و یا جلسات مدیران سازمان او را می دیده اید و مدتی است به بهانه دیگری در یک قدمی شما می ایستد. سوژه چنین عشق هایی اغلب آدم های مشهور و ستارگان دور از دسترس هستند و بهانه اش هم چند ملاقات و یا چند گفت و گوی تلفنی به بهانه های مختلف است.