دانلود آلبوم محسن چاوشی - بی نام
Download New Album Mohsen Chavoshi - Bi Nam
تنظیم و آهنگسازی: محسن چاوشی
شعر: مولانا، سعدی، فصیح الزمان شیرازی و وحشی بافقی
عنوان قطعات: قند منی, گنجشک پریده, بر سلطان, چنگ, قمار باز, عقل و خرد, زاهد, باز آمدم, من ندانستم, قوم به حج رفته و راز
دانلود آلبوم محسن چاوشی بی نام
منتشر شد...
(هم اکنون میتوانید با خرید قانونی و حلال این آلبوم از طریق لینک زیر, این هنرمند برجسته را جهت ادامه فعالیت هنری حمایت نمایید)
دانلود قانونی آلبوم (کلیک کنید)
متن آهنگ قند منی
جان منی جان منی جان من آن منی آن منی آن من شاه منی لایق سودای من قند منی لایق دندان من قند منی... نور منی باش در این چشم من چشم من و چشمه حیوان من گل چو تو را دید به سوسن بگفت سرو من آمد به گلستان من قند منی...
نور منی باش در این چشم من چشم من و چشمه حیوان من از دو پراکنده تو چونی بگو زلف تو حال پریشان من دست فشان مست کجا میروی پیش من آ ای گل خندان من قند منی... ای رسن زلف تو پابند من چاه زنخدان تو زندان من جان منی جان منی جان من آن منی آن منی آن من شاه منی لایق سودای من قند منی لایق دندان من قند منی...
متن آهنگ گنجشک پریده
ای یار جفا کرده پیوند بریده این بود وفاداری و عهد تو ندیده در کوی تو معروفم و از روی تو محروم گرگ دهن آلوده یوسف ندریده ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند افسانه مجنون به لیلی نرسیده در خواب گزیده لب شیرین گل اندام از خواب نباشد مگر انگشت گزیده بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم چون طفل دوان در پی گنجشک پریده میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
مشتاق توام با همه جوری و جفایی محبوب منی با همه جرمی و خطایی من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم در حضرت سلطان که برد نام گدایی خود کشته ابروی توام من به حقیقت گر کشتنیم باز بفرمای به ابروی بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم چون طفل دوان در پی گنجشک پریده میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
متن آهنگ بر سلطان
تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف بازرهم زین دو خطر چون بر سلطان برسم عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا در دل کفر آمدهام تا که به ایمان برسم آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم رحمت حق آب بود جز که به پستی نرود خاکی و مرحوم شوم تا بر رحمان برسم هیچ طبیبی ندهد بی مرضی حب و دوا من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
متن آهنگ چنگ
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو ببر سر از تن من ببر از میانه گویی به ره تو بس که نالم ز غم تو بس که مویم شدهام ز ناله نالی شدهام ز مویه مویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمی بنموده مو سپیدم صنم سپید رویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی چه شود که کام جوید ز لب تو کامجویی شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُم می سلامت شکند اگر سبویی همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی بنموده تیره روزم ستم سیاه چشمی بنموده مو سپیدم صنم سپید رویی
متن آهنگ قمار باز
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر همه غوطه ها بخوردی همه کارها بکردی منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
متن آهنگ عقل و خرد
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی جان منی و یار من دولت پایدار من باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی یا جهت ستیز من یا جهت گریز من وقت نبات ریز من وعده و امتحان دهی عود که جود می کند بهر تو دود میکند شیر سجود میکند چون به سگ استخوان دهی برگذرم ز نه فلک گر گذری به کوی من پای نهم بر آسمان گر به سرم امان دهی
در دو جهان بننگرد آنک بدو تو بنگری خسرو خسروان شود گر به گدا تو نان دهی گه بکشی گران دهی گه همه رایگان دهی یک نفسی چنین دهی یک نفسی چنان دهی جان منی و یار من دولت پایدار من باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی یا جهت ستیز من یا جهت گریز من وقت نبات ریز من وعده و امتحان دهی برگذرم ز نه فلک گر گذری به کوی من پای نهم بر آسمان گر به سرم امان دهی عقل و خرد فقیر تو پرورشش ز شیر تو چون نشود ز تیر تو آنکه بدو کمان دهی
متن آهنگ زاهد
سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو دوش چه خوردهای دلا راست بگو به جان تو فتنه گر است نام تو پرشکر است دام تو باطرب است جام تو بانمک است نان تو مرده اگر ببیندت فهم کند که سرخوشی چند نهان کنی که می فاش کند نهان تو بوی کباب میزند از دل پرفغان من بوی شراب میزند از دم و از فغان تو مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو زاهد کشوری بدم صاحب منبری بدم کرد قضا دل مرا عاشق و کف زنان تو
صبر پرید از دلم عقل گریخت از سرم تا به کجا کشد مرا مستی بیامان تو شیر سیاه عشق تو میکند استخوان من نی تو ضمان من بدی پس چه شد این ضمان تو از می این جهانیان حق خدا نخوردهام سخت خراب میشوم خائفم از گمان تو هر نفسی بگوییم عقل تو کو چه شد تو را عقل نماند بنده را در غم و امتحان تو مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو زاهد کشوری بدم صاحب منبری بدم کرد قضا دل مرا عاشق و کف زنان تو
متن آهنگ باز آمدم
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم بازم رهان بازم رهان کاین جا به زنهار آمدم من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر آخر صدف من نیستم من دُر شهوار آمدم ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سِر ببین آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم من گوهر کانی بدم کاین جا به دیدار آمدم یارم به بازار آمده ست چالاک و هشیار آمده ست ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم
متن آهنگ من ندانستم
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی روز صحرا و سماع ست و لب جوی و تماشا در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل ست تحمل نکنم بار جدایی ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم به گمان این فکندم تن ناتوانم که سگ تو بر سر آید به امید استخوانم
متن آهنگ قوم به حج رفته
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید گر صورت بی صورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار از این خانه بر این بام برآیید ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید
آن خانه لطیفست نشان هاش بگفتید از خواجه آن خانه نشانی بنمایید یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
متن آهنگ راز
دلم تا عشق باز آمد در او جز غم نمیبینم دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمیبینم دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمیآید دمم با جان برآید چون که یک همدم نمیبینم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
(هم اکنون میتوانید با خرید قانونی و حلال این آلبوم از طریق لینک زیر, این هنرمند برجسته را جهت ادامه فعالیت هنری حمایت نمایید)