انتشار یک فایل ویدئویی از کنسرت خواننده قدیمی کشور در بُناب، جنجالهای زیادی را در فضای مجازی به وجود آورده است.
نسل موزیک: علیرضا افتخاری به همراه گروه موسیقی «قدح» به سرپرستی حسن میرزاخانی شامگاه ۲۴ دیماه در دو سانس در سالن وزارت ارشاد شهرستان بناب استان آذربایجان شرقی روی صحنه رفت و با اجرای آثار قدیمی و خاطرهانگیز، پذیرای دوستداران خود بود.
قطعاتی که در این برنامه به اجرا در آمدند عبارت بودند از «ای گل ناز من»، «ای غم ای همدم»، «گل من چندین»، «چشم شهلا»، «بودن و نبودن»، «بردی از یادم»، «امید جانم» و چند قطعه آوازی و یک آهنگ جدید به نام «به من نخند» که برای اولین بار در این کنسرت اجرا شد.
در این فایل ویدئویی که در فضای مجازی منتشر شده، علیرضا افتخاری در حین ساز زدن اعضای ارکستر، در حال انجام حرکاتی روی صحنه است که با همراهی دست و سوتهای ممتد حاضرین همراه شده است.
انتشار این فایل ویدئویی از علیرضا افتخاری، مورد حمله برخی سایتهای تندرو قرار گرفته و همین باعث شد خبرنگار ما برای پیگیری موضوع سراغ مدیر برنامهها و تهیهکننده این برنامه برود.
علی عزیزی (مدیرعامل موسسه آوای بیستون) درباره اتفاقات رخ داده در این کنسرت توضیح داد: «آقای افتخاری اصلاً شرایط غیرعادی نداشتند و هنگام دفنوازی چرخش سماعگونه مثل حرکات زورخانهای انجام دادند. اجرای بینظیر نوازندگان هنگام شروع «ای گل ناز من» و دفنوازی شورانگیز در ابتدای این قطعه و همراهی مدعوین، فضایی گرم و شاداب را در سالن ایجاد کرده بود.»
عزیزی در توضیح برخی حاشیهسازیها از سوی رسانههای تندرو نیز گفت: «آقای افتخاری جزو مفاخر موسیقی این سرزمین هستند و قطعاً این اتهامها برای ایشان پذیرفتنی نیست.»
حضور پرتعداد دوستداران علیرضا افتخاری در سالن باعث شد تا ساعت ۲۴ خروج از سالن برای او امکانپذیر نباشد.
«نسل موزیک» به دلیل جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده و سوءتفاهمهای بهوجود آمده در فضای مجازی، از انتشار فایل ویدئویی این اجرا اجتناب میکند.
خبر تکمیلی:
خواننده «نیلوفرانه» پس از کنسرت اخیرش در بُناب که حاشیههای زیادی را برای او به دنبال داشت، توضیحاتی در این خصوص ارائه داد.
علیرضا افتخاری که روز گذشته پس از انتشار یک فایل ویدئویی در فضای مجازی، حواشی و جنجالهای زیادی را از سر گذراند، در یک گفتگوی تند، نسبت به برخی اقدامات رسانههای تندرو واکنش نشان داد.
او درباره اتفاقات رخداده در کنسرت بُناب گفت: «من واقعاً چند سالی هست که هم در تهران و هم شهرستان کمتر حاضر به اجرای برنامه میشوم و خیلی سخت میگیرم و عمدتاً هم کنسرت نمیگذارم؛ ولی برای کنسرت بناب با تمام قلبم رفتم. در این برنامه قرار بود مدیر برنامههای من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آنها این برنامه را اجرا کنم. اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب میخواهم تنهای تنهای با خدای خودم خلوت کنم و تا بُناب رانندگی کردم و اشک میریختم. من به خاطر این بچههای سرطانی معصوم به این برنامه رفتم و اگر کمی انصاف داشته باشیم، حتماً متوجه این موضوع میشویم که رفتن من به این برنامه، به خاطر کنسرت و بلیتفروشی نبود. من واقعاً نیازی به بُعد مالی این کنسرت نداشتم.»
افتخاری ادامه داد: «به خاطر دل آن بچهها راه افتادم و به این کنسرت رفتم. من خودم بیمار دارم و احوال خانوادههایی که کودک سرطانی دارند را درک میکنم. به خاطر آن قلبهای کوچک و خنده و شادی آنها و اینکه اعلام کرده بودند دوست دارند من را از نزدیک ببینند، به سالن رفتم. همه وجودم را برای شادی آنها روی صحنه گذاشتم و تا زمانی که لبخند آنها را ندیدم، از صحنه پایین نیامدم. تِم موسیقی در اواسط برنامه، تِم کُردی بود و برای آن بچههای سرطانی پایکوبی کردم و به همان خدا قسم که به خودم قول داده بودم که تا لبخند آنها را نبینم، حرکاتم را ادامه خواهم داد و همین موضوع هم اتفاق افتاد. آقایان دلواپس! گناه من چیست؟ لبخند آن کودکان برای من دنیایی بود و کمال احترام را هم مردم آن منطقه به من گذاشتند.»
افتخاری این قبیل رفتارهای رسانههای تندرو را نشأت گرفته از بازیهای سیاسی میداند و توضیح میدهد: «چند سال پیش بود که در برنامهای به مناسبت بزرگداشت شهدای خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت که آقای «ایکس» هم در این برنامه حضور دارند! اگر تاریخ به عقب برگردد، من غلط بکنم بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم. من امروز با بانگ بلند این حرف را میزنم و هیچ واهمهای هم ندارم که اگر زمان به عقب برگردد، حتی سمت آقای احمدینژاد هم نمیروم.»
خواننده «یاد استاد» به فشار خردکننده افکار عمومی در آن زمان اشاره کرد و ادامه داد: «آن هجمهها در همه این سالها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدینژاد در این مدت حتی یکبار پیگیر احوال من نشدند. با صدای بلند به ایشان میگویم در مورد من بسیار انسان قدرنشناسی بودند. با صدای بلند این جملات را بر زبان میآورم و امیدوارم به گوششان برسد. شما را به جان مادرتان قسم میدهم که به من کمک کنید تا این حرفها به گوش همه برسد. امروز به آگاهی و درک سیاسی درستی از این بازیها رسیدهام و امیدوارم این موضوع به خوبی در رسانهها انعکاس پیدا کند.»